عشق
حضورت تکیه گاه امنی ست برای بودنم...
بامدادان به باغ رفتم، تا برايت دامنی از گل سرخ ارمغان آورم؛ آنقدر گل چيدم تا دامنم تاب نياورد و بندش بگسست، بند دامنم بگسست و گلهای سرخ همراه نسيم راه دريا در پيش گرفتند، همه رفتند و هيچکدام باز نگشتند، تو گويی لحظه ای آب و آتش بهم آميختند... اکنـــــــــون ديگر گلی ندارم که ارمغانت کنم.. ا مــا... هنوز دامنم ازبوی گلهای سرخ عطر آگين ست.. اگر ميخواهی عطر گلها را ببويی.. امشب سر بر دامانم گذار،تا شرمسار نگردم.. و قلبم راضی گردد که تو را خشنود ساخته ام.......
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را با هم سپری کنیم Archivesتير 1392آبان 1390 شهريور 1390 فروردين 1390 تير 1389 خرداد 1389 AuthorsKatrinLinks
توهمات تبادل لینک هوشمند LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی |