عشق

حضورت تکیه گاه امنی ست برای بودنم...

تو این روزا دلم خسته همه درها به روم بسته به جز دردو غمو گریه

همه چیزم ز دست رفته

منو گذاشتو رفت اون که

هستیم از وجودش بود

دل غمگینو خاموشم

پر از شادی ز عشقش بود

تو اون شب شب بارونی

با اون چشمای گریونی

که رفتی از برم ای یار

منو بردی به ویرونی

تو رفتیو گذشت افسوس

که عشق من خدایی بود

تو ای قلبت جدا از من

همه هستیم فدایی بود

حالا قصه دل من

یه ابر که باز نمیشه

اگه هر دم هی بباره

درد من درمون نمیشه

حالا پشت شیشه تنها

صدای بارون میپیچه

اما هر چقدر میباره

پیش اشکام کم میاره

چشمای قشنگ اون بود

که دلو انداخت به جودش

دست گرمو مهربونش

دلو کرده سایه بونش

توی این شبهای تاریک

روزای سرد جدایی

دل من مونده به یادت

دوباره یه روز میایی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 30 / 1 / 1390برچسب:,ساعت17:13توسط Katrin | |